فهرست مطالب

نشریه مطالعات شهر ایرانی اسلامی
پیاپی 11 (بهار 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/11/26
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمد جواد مهدوی نژاد*، محمدحسین قاسم پور آبادی، آیسا محمدلوی شبستری صفحه 5
    فعالیت های آموزشی در هر دورهای از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. آموزش و تعلیم در هر زمان سبب رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن در جامعه شده است. این تحقیق به پیدایش مراکز آموزشی مذهبی که همان مسجد مدرسه ها هستند، میپردازد و چون عمده این مراکز در زمان قاجاریه ساخته شده اند، جمعیت آماری را مسجد مدرسه های این دوره تشکیل داده است. هدف اصلی پژوهش تحلیل و گونه شناسی این مسجد مدرسه ها و مساله مهم در تحقیق این است که مسجد مدرسه های ایران در دوره قاجار به چه گونه هایی تقسیم می شوند؟ آیا رابطه ای میان گونه های مختلف مسجد مدرسه ها و زمان ساخت آن ها وجود دارد؟ یا این رابطه با مکان و موقعیت قرارگیری قابل توجیه است؟ در این پژوهش از روش تحقیق موردپژوهی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج این تحقیق حکایت از تقسیم بندی مسجد مدرسه ها به سه گونه اصلی دارد. گونه اول، مسجد مدرسه، فضای واحدی است که کارکرد مسجد و مدرسه در آن از هم تفکیک شده است. گونه دوم، مسجد و مدرسه در یک فضا قرار گرفته اند و کاربری مسجد و مدرسه در هم ادغام شده است. گونه سوم، شامل مسجد مدرسه هایی است که به صورت جدا از هم ولی، در کنار هم ساخته شده اند. ارتباط مسجد و مدرسه از طریق فضایی مشترک در داخل بناست. در واقع این گونه بندی با زمان ساخت، مکان و موقعیت قرارگیری مسجد مدرسه ها رابطه ای نداشته است. شاید بتوان گفت که در شرایط خاصی و برحسب نوع تفکر و هم چنین میزان اهمیت مسجد و مدرسه، این گونه ها شکل گرفته اند.
    کلیدواژگان: مسجد، مدرسه، مسجد، مدرسه، دوره قاجار، گونه شناسی
  • محمود قلعه نویی، مائده کلانتری* صفحه 17
    مسجد جامع عتیق اصفهان بنایی ارزشمند و فاخر در تاریخ هنر و معماری اسلامی ایران به شمار می رود. تاکنون تحقیقات زیادی در مورد این بنا صورت گرفته که همگی با تاکید بر خوانش ارزشهای تاریخی و باستان شناسی انجام شده است و یافته های آن نیز تنها تحولات کالبدی بنا را در طی زمان مشخص می کند. در این مقاله با نگاهی دیگر به مسجد جامع عتیق، وجه دیگری از ارزش های آن مطالعه شده است. مسجد جامع عتیق به علت گستردگی، نفوذپذیری ناشی از تعدد ورودی ها، مجاورت با محله های مسکونی، بازار و مقبره علامه مجلسی و همچنین به دلیل نقش عملکردی آن و ارتباط با زندگی روزمره مردم، نقشی فراتر از تک بنا به عهده دارد و حتی میتوان آن را به مانند یک میدان محلی و گره شهری در نظر گرفت. از این رو به عنوان جزئی ارزشمند و مهم از فضای شهری محسوب می شود. هدف این مقاله پس از تبیین نقش این بنا به عنوان بخشی از ساختار و فضای شهری، یافتن پاسخ این سوال است که با توجه به تغییرات نظام و ساختار شهرها در دوره معاصر، نقش این بنا در ساختار شهر چگونه تغییر کرده است؟ بدین منظور از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی، بنای مسجد جامع در ارتباط با بافت پیرامون، مورد مطالعه قرار گرفت و ارتباط بنا و بافت، به لحاظ کالبدی و رفتاری، بررسی و نقش و جایگاه آن، به عنوان یک عرصه عمومی و بخشی از ساختار شهری تبیین شد. سپس با مقایسه مولفه های تعیین کننده کیفیت فضای شهری در دو دوره زمانی قبل و بعد از سال 1310 شمسی، تضعیف نقش این بنا در نظام شهری آشکار شد. در نهایت به دلیل تاثیر این بنا بر بافت و محیط پیرامون، تاکید می شود حفاظت از این بنا از طریق حفظ ارزش های تاریخی و معمارانه و همچنین حفظ نقش کالبدی و اجتماعی آن در فضای شهری صورت پذیرد.
    کلیدواژگان: مسجد جامع عتیق اصفهان، ساختار شهری، فضای عمومی، فضای شهری
  • علیرضا سیاف زاده، محمد میره ای*، مرتضی نوده فراهانی صفحه 29
    امروزه مبحث هویت مکانی شهروندان و حیات اجتماعی شهر از مسائل بسیار مهم زندگی شهری در جهان و ایران است. عوامل و عناصر مختلفی می توانند در زمینه هویت و مسائل اجتماعی شهروندان اثر گذار باشند که یکی از مهم ترین آنها منظر شهری است. در واقع، دو مقوله هویت و منظر شهر دارای تعاملات و پیوندهای متقابلی هستند. هر دو مقوله منظر و هویت شهری به نوبه ای در دهه های گذشته در برنامه ها و اقدام های متخصصان و متولیان مسائل شهری در ایران مغفول بوده اند و کمتر به آنها توجه شده است. این مقاله با توجه به اهمیت موضوع، بررسی روابط کیفیت منظر شهری و نقش آن در ایجاد حیات اجتماعی و هویت مکانی شهروندان را به عنوان هدف خود قرار داده است. به منظور انجام این مطالعه، نیاز به بستر جغرافیایی مناسب بوده است. لذا بزرگراه نواب در قلب شهر تهران به عنوان تجربه شهرسازی مدرن ایرانی انتخاب شد و منظر شهری این محدوده کاوش گردید و ساکنان آن مورد پرسش قرار گرفتند. روش انجام پژوهش تحلیلی- تبیینی بوده است. هم چنین گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی (با استفاده از ابزارهای پرسشنامه و مشاهده) انجام شده است. نتایج مطالعات نشان می دهد بین دو متغیر هویت مکانی و کیفیت منظر شهری رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها نسبت به کاهش و افزایش یکدیگر واکنش نشان میدهند و ارتباط آنها قابل تعمیم است. بر اساس این قاعده در محدوده نواب، با توجه به سطح نازل کیفیت منظر شهری، هویت مکانی و حس تعلق به مکان و در نتیجه حیات اجتماعی شرایط چندان مناسبی وجود ندارد.
    کلیدواژگان: منظر شهری، هویت مکانی، حیات اجتماعی، بزرگراه نواب
  • محمد نقی زاده، عمید الاسلام ثقه الاسلامی، سعید بشیری* صفحه 41
    فضاهای شهری به عنوان یکی از ارکان هویت ساز شهرهای ایرانی، در طول سالیان متمادی تحت تاثیر آموزه ها و الگوهای فکری و هنری اسلام شکل گرفته و زمینه را برای مشارکت و تعامل مردم فراهم نموده بود. لیکن در عصر حاضر، با تغییر و تحول در عرصه معماری و شهرسازی، فرآیند طراحی و خلق فضای شهری به افول گراییده و نقشی معیوب یا ناقص از هویت ملی و فرهنگ ایرانی اسلامی را تبیین می نماید. بخشی از این مساله به دلیل بی توجهی به اصول و معیارهای طراحی و بخش دیگر به دلیل عدم تطابق اصول و معیارها با شرایط فرهنگی روز است. این مسائل در طراحی فضای شهری به عدم اعتبار و اصالت طرح، منجر گردیده است. در این پژوهش، با هدف به کارگیری اصول طراحی به منظور تجلی زیبایی در نمونه مورد مطالعه (میدان وحدت اسلامی)، نخست به تعاریف و مبانی نظری مرتبط با موضوع پژوهش پرداخته و سپس بر اساس شناخت وضع موجود، به کمک روش های جمع آوری اطلاعات و فرآیند طراحی فضای شهری، سناریویی بهینه پیشنهاد شده است. مبانی نظری شامل بهره گیری از جایگاه و اهمیت زیبایی در قرآن کریم و حرکت در چارچوب زیبایی شناسانه این کتاب شریف در طراحی فضاهای شهریست؛ بدین ترتیب در راستای فرآیند می توان پس از تدوین چشم انداز، اهداف، راهبردها و رهنمود ها، در این میدان به فضایی منسجم و پیوسته با حفظ هویت و فرهنگ ایرانی اسلامی وکیفیت های زیبایی شناختی، انسان مداری، حضورپذیری و... نائل گردید.
    کلیدواژگان: زیبایی، اصول طراحی، فضای شهری
  • نگار چنگیزی*، رضا احمدیان صفحه 53
    با نگاهی به بافت های تاریخی این نکته مشهود است که شکل گیری و حیات آن ها بر پایه اصول خاص مرتبط با اقلیم شهر و فرهنگ ایرانی بوده و کالبد آن ها که در تداومی تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و محیطی به صورتی هماهنگ و منسجم در آمده است؛ از این رو، از شخصیت و هویت ویژه ای برخوردار است. شخصیت و هویت شهر ایرانی در مقطعی از حیات خود بر اثر تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در نتیجه تقلیدهای بیاندیشه از مظاهر غربی و الگوهای مدرن شهرسازی، که در بیشتر موارد با هویت اصیل ایرانی ناسازگار هستند، کمرنگ شده است. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه می توان هویت را به فضاهای شهری ایرانی بازگرداند؟ راه احیای هویت در شهر، حفظ تداوم فرهنگی میان امروز، دیروز و فردای شهر است. این تداوم فرهنگی، که از طریق شناخت مفاهیم و اصول سازماندهی به فضاهای شهری در شهرهای تاریخی ایران و به کار گیری آن ها در طراحی فضاهای شهری جدید امکانپذیر است، برای جامعه ما هویت و اصالت را به دنبال خواهد آورد. مقاله حاضر می کوشد با شناخت ماهیت هویت و با رویکردی پدیدارشناسانه بافت تاریخی بازار کرمان را که از قدمتی دیرینه برخوردار است، تجزیه و تحلیل کند. نتایج تحقیق حکایت از آن دارند که ترکیب مولفه های هویت بخش در سه بعد شکلی، معنایی و اجتماعی موجب شکل گیری هویت مکانی در فضای شهری بازار در ساختار تاریخی شهر کرمان شده است. در طول زمان این مفاهیم موجب استمرار عملکردی شبکه فضاهای بازار شده است، به طوری که هم اکنون پس از گذشت سالیان متمادی بازار همه روزه پذیرای حضور اقشار مختلف اجتماعی است و هم چنان به حیات فعال اقتصادی خود ادامه می دهد.
    کلیدواژگان: هویت، فضای شهری، بافت تاریخی
  • مهدی عبداللهی*، بهنام قاسم زاده، کسری رهبری پور صفحه 65
    نمای بناها، به عنوان حد فاصل بین فضای داخلی و خارجی، اغلب موضوع ارزیابی عابران محله های تاریخی است. از این رو این نماها تاثیر بسزایی بر تصویر ذهنی شهروندان از آن محله و شهر دارد. این تاثیر اغلب به عناصر بصری نمای بناها و مولفه های پیرامونی آن وابسته است. مرور مطالعات مربوط به محله تاریخی خیابان تربیت شهر تبریز، مشخص کرد که عدم تناسب در فرم و فضا و میان عناصر نماهای بناهای تاریخی و بناهای نوساز تجاری، بر تصویر ذهنی شهروندان تاثیری منفی دارد. این مطالعه بر اساس ارزیابی دیدگاه شهروندان، قصد دارد عناصر عمده بصری تاثیرگذار بر ذهنیت شهروندان را مشخص کند. داده ها با استفاده از روش کمی از طریق پرسش گری و انجام مصاحبه مستقیم جمع آوری شده است. مصاحبهشوندگان به صورت اتفاقی، از شهروندانی که در محدوده مورد نظر در حال تردد بودند، انتخاب شده اند. نتایج حاکی از این امر است که از عناصر عمده بصری، رنگ و شیوه معماری، بیش ترین تاثیر را بر نمای ساختمان های تاریخی و نوساز دارند. این یافته ها نوع نگرش شهروندان به نمای ساختمان ها را ارزیابی می کند و می تواند به طراحان و متخصصان معماری به منظور توسعه های آتی بصری محدوده های ویژه همانند محور تاریخی تربیت یاری رساند.
    کلیدواژگان: نماهای بناها، عناصر عمده بصری، شیوه و مولفه های معماری، عابران، خیابان تاریخی تربیت
  • فریبا وحیدزادگان*، هما ایرانی بهبهانی، محمدحسن طالبیان صفحه 73
    آرامستان های ایران در دوره اسلامی هویت و مفهومی متفاوت با آنچه که امروزه شاهد آن هستیم داشته اند و غالبا برای مردم به عنوان مکانی زیارتی تفریحی، با حیاتی پویا مطرح بوده اند. هدف از این مقاله ارزیابی دیدگاه مردم از زیبایی با استفاده از آزمونی بصری و شناسایی متغیرهای موثر بر ارزیابی زیبایی منظر تاریخی فرهنگی آرامستانهای ایران در دوره اسلامی است. در این باره، آرامستان تخت فولاد اصفهان که در انتهای یکی از شاخه های محور تاریخی فرهنگی اصفهان واقع است، به دلیل وسعت، کثرت مشاهیر مدفون در آن و وجود ابنیه ارزشمند تاریخی از مهمترین محوطه های تاریخی و فرهنگی ایران محسوب میشود، مورد بررسی قرار گرفت. این مکان علاوه بر ارزشهای مذهبی، ارتباط قوی بین شهروندان با مجموعه با وجود انتقال کاربری اصلی آن و به عنوان یکی از کانون های گردشگری اصفهان از دیر باز تاکنون، آینه تمام نمای فرهنگ و هنر ایران اسلامی بوده است. در این بررسی دو معیار تمرکز و آرامش برای نخستین بار به عنوان عوامل موثر در ترجیحات زیبایی مردم از مکان شناسایی شدند.
    کلیدواژگان: زیبایی، آرامستان، منظر تاریخی، فرهنگی، تخت فولاد
  • سارا دانشمند*، عبدالحمید نقره کار صفحه 79
    فضای بین فضاها، و زمان بین زمان ها انرژی متفاوتی را در خود دارند. این کیفیت در آستانگی به نمایش در می آید؛ بازه ای بحرانی از انتقال که کاملا از نظر شخصیت از تجربه های پیشینی و پسینی خود متمایز است. شخصیت بخشی به این انرژی انتقال برای ساخت فضاهای قدرتمند که وظیفه اصلی انتقال را بر عهده دارند (آستانه ها) ضروری است. چگونگی تجلی «آستانگی» در معماری را می توان در بناهای موجود تحت عنوان «معماری آستانگی» به بحث گذاشت؛ زبانی که برای تمام فضاهایی که بر مساله انتقال تاکید دارند- یکسان است. از جمله این فضاهای آستانه عبارتند از: ورودی ها و بازشوها، فضاهای گذر و فضاهای تقسیم. بنابراین، «آستانه» طیف معنایی گسترده ای دارد که کم و بیش ناشناخته مانده است. با توجه به این که اصول شکل گیری آستانگی بر چگونگی طراحی انواع آستانه ها اثر می گذارد، لازم است ابعاد گسترده این واژه نوظهور بررسی شود. این مقاله با هدف شخصیت بخشی به مکان های آستانه با استفاده از نسخ علمی و از دیدگاه پدیدارشناسی به تحلیل و ارزیابی انواع آستانه ها می پردازد. آستانگی در ادبیات، پژوهش های علمی، فرهنگی و تاریخی، مباحث معماری و نمونه های موردی آن جستجو و کیفیت های این زبان کاربردی (معماری آستانگی) برای طراحی های آینده بیان -شده است. در این روش هفت الگو از آستانگی در بحث تغییر و تحول و نو شدن در سلسله مراتب فضایی معماری مطرح می شود و انتقال را دورهای بحرانی در فرآیند تغییر و تحول تعریف می کند. در نهایت، از چهار دسته مکان آستانه ای (آستانه ورود و خروج، آستانه تجمعی، آستانه حرکت انتقالی و آستانه ارتباط بیرونی) در کالبد معماری و شهرسازی یاد شده و تجلی آن ها در چهار مقیاس (بنا، واحد همسایگی، محله و شهر) شناسایی گردیده است. با تبیین ورودی ها به عنوان یکی از انواع مکان های آستانه، پژوهش به نوع خاصی از آن (ورودی بنا) محدود شده است. در ادامه، ویژگی های ورودی بنا مستخرج از مطالعات محققان و نیز لایه های آن (لایه آشنایی، لایه عملکردی- تماسی و لایه دسترسی بصری) به بحث گذاشته شده است. سپس با توجه به علل چهارگانه تاثیرگذار بر شکل گیری هر لایه، ساختار و چارچوبی برای طبقه بندی ویژگی های هر لایه آن و بیان دستورالعمل های طراحی ارائه گردیده است. به کمک این چارچوب میتوان آستانه های ورود و خروج بنا را بر اساس اصول شکل گیری معماری آستانگی بررسی کرد و در انسجامبخشی به احکام طراحی آن گام موثری برداشت.
    کلیدواژگان: ورودی، آستانگی، سلسله مراتب، مرز
  • احمد پورمختار* صفحه 91
    امروزه اغلب فضاهای عمومی شهری و خیابان ها به دلیل افزایش بیرویه وسایل نقلیه و وابستگی الگوی زندگی شهری به آنها، به شدت تحت سلطه ماشین درآمده است. شکل گیری و توسعه اغلب فضاهای شهری، خیابان ها و حتی کوچه ها، در شهرهای جدید ایران، بر مبنای مقیاس سواره و مسائل مربوط به ترافیک است. محورهای باریکی که در حاشیه محورهای سواره در خیابان های شهری به عنوان «پیاده رو» وجود دارد، گویی پسمانده هایی از فضای اصلی سواره است که فقط برای ترددهای ضروری شهروند پیاده باقی مانده است. اصفهان، از جمله معدود شهرهای ایران است که پیادهمداری در برخی از فضاهای شهری و خیابان های آن، به طور نسبی وجود دارد. «خیابان چهارباغ» که از یادگارهای تاریخی باغ شهر صفوی اصفهان است، برخی از ویژگی های فضاهای شهری پیادهمدار و شهروندگرا، از جمله اجتماع پذیری، امنیت اجتماعی و روانی، خوانایی و دسترسی راحت، پویایی و سرزندگی، حس تعلق و خاطرهانگیزی مکان، احیای هویتهای تاریخی و اجتماعی، مسیرهای پیاده و دوچرخه، کیفیت سیما و منظر شهری، کیفیت فضای سبز و عناصر طبیعی، کیفیت مبلمان و علائم شهری را در خود دارد. این ویژگی های پیاده مدارانه تاثیر بسیار زیادی بر شکلگیری کمی و کیفی انواع تعاملات اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی شهروندی دارد. در این پژوهش، که هدف آن شناخت میزان پیادهمداری در خیابان چهارباغ اصفهان و تاثیر آن بر کیفیت ارتباطات اجتماعی مردم است، سعی شده است نخست به بررسی مفهوم پیاده محوری و شهروندگرایی در شهرسازی و شناسایی شاخصه های آن در فضاهای شهری پرداخته شود. سپس با نگاهی به سیر تاریخی شکل گیری و تحولات فضای شهری خیابان چهارباغ اصفهان، برخی ویژگی های پیاده مدار این فضای شهری تاریخی و تاثیر آن بر کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی شهروندان، مورد کشف و بازشناسی قرار گرفته است. این مقاله، رهیافت ها و راه کارهایی را برای بهبود کیفیت فضای شهری خیابان چهارباغ به عنوان الگویی مناسب برای توسعه فضاهای شهری پیاده مدار در شهرهای ایران ارائه داده است.
    کلیدواژگان: فضاهای شهری، پیادهمداری، تعاملات اجتماعی، خیابان چهارباغ اصفهان
  • محمد مهدی گودرزی سروش*، خلیل گودرزی سروش صفحه 101
    شهرهای امروزی ایران از یک سو دستخوش تحولات تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و رویدادهای بسیاری در تاریخ بودهاند و از سوی دیگر با الگوی وارداتی برنامه ریزی شهری بیگانه است. بسیاری از ساختارهای فضایی شهر کهن اسلامی که در سرزمین ایران استقرار یافته بودند، دچار دگرگونی شده اند و تحولات فراوانی در کالبد و بافت آنها ایجاد شده است. هویت که همان قابل شناسایی و خوانا بودن است، در تمامی فرهنگ ها خوانا بودن معماری مزیت آن است چرا که در شناسایی فضا به انسان کمک می کند. بی هویتی، سطح معماری و شهرسازی را پایین می آورد که باعث سر درگمی مردم می شود چرا که خوانا نیست. این پژوهش با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و از طریق مطالعه اسنادی و میدانی درصدد شناسایی و تشخیص هویت گذشته شهرها و بررسی مولفه های هویتی است تا، با مداخلات طراحانه، بتوان به احیای هویت پیشین آنها دست یافت.
    کلیدواژگان: هویت، معماری، شهرسازی، بی هویتی، شهر